Fingerprints

Fingerprints

[Our FINGERPRINTS won't fade from the lives that we touch]
Fingerprints

Fingerprints

[Our FINGERPRINTS won't fade from the lives that we touch]

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ !!!!

شب قبلش تا پاسی از شب (!) مشغول تمیز کاری و مرتب کردن اتاق و بسته بندی ساکت باشی، جوری که تا به خودت بجنبی ببینی ساعت شده یک و نیم! صبح یه ساعت مونده به اذان به قصد نماز و وداع بری حرم و بعد بدو بدو برگردی به زائرسرا تا چمدونا رو برداری و بری ایستگاه قطار، یه جوری مویی برسی که قطار ساعت شیش و ربعت دقیقا بعد از نشستن تو روی صندلی راه بیوفته!! تمام طول راه به لطف صندلی ناراحت و قراضه ی قطار مثلا درجه یک، چشم روی نذاری و به جاش بعد از تماشای مناظر بیابونی توی قاب پنجره، چشمت به جمال سه فیلم بی نظیر تاریخ سینمای ایران روشن بشه: داماد خوش قدم، آتشکار و اخراجیها 2! که اولی در رابطه با کسب در آمد از طریق خواستگاری بود!، دومی درباره ی فواید و مضرات واز*کتومی!، و موضوع سومی هم که بر هیچکس پوشیده نیست!!!!! در همین حین یه خبر فوت مهم و ناراحت کننده هم به گوشت برسه، ناهار هم (روم به دیوار مسافر بودم! انتظار ندارین که روزه باشم!) برای سومین وعده در سه روز گذشته سالاد الویه ی نامی نو بخوری!، و مسافرت هشت ساعته ت ده ساعت طول بکشه.

وقتی بالاخره بعد از 120 سال می رسی تهران، شوهر خاله ی عزیز اصرار کنن که برسوننت اما وسط راه کاشف به عمل بیاد که نتونسته ن طرح ترافیک گیر بیارن! پس نزدیک میدون محدوده ی خونه پیاده ت کنن به قصد گرفتن دربستی. اما کو دربستی؟؟ پس چمدونت و کیسه بزرگ سوغاتی هات و جعبه ی بد سایز قاب بسم الله ت رو بزنی زیر بغلت و پیاده بیای خونه. اونوقت همین وسطا سین بهت زنگ بزنه بگه کلید رو تو خونه جا گذاشته و تو باید بری از مامانت کلید بگیری! خودشم حالا حالاها نمیاد!!! :|

همین دیگه. خواستم دور همی یکم فریاد بکشیم سبک شیم :|

نظرات 19 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 15 مرداد 1392 ساعت 12:18 http://yohoho.blogfa.com

دفعه دیگه که بیای، بی حرف پیش، انشالله خونه م دعوتت میکنم ؛)

لطفا کادوهای پیشنهادیت رو برای تولد همسری من اعلام کن. با همه م کلا :) اعلام کنین. یا اینجا یا بلاگم یا اس ام اس یا هرچی

ریحان دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 18:56

چی کشیدی.... فک کنم سین ته دلش راضی نبود بری....قوانین مورفی عجیب رو ما تاثیر داره....زیارت قبول....با این حساب یه سفر دیگه هم لازم داری...

آرامش دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 17:57

سلام علیکم
به به رسیدن به خیر ..زیارتها قبول مریم بانو

منزل نو هم مبارک ..ما تا اومدیم خدمت برسیم برا منزل مبارکی تشرف بردین سفر..واستادیم تا برگردین خودتونم ببنیم یه دفعه ایی
راستی در مورد اون اسم خرس قهوه ای هم کاملا موافقم ..یه چند وقتی بدجور تو ذهنم بود بهت بگم دیگه به سن و سالت نمیاد ...گفتم شاید جنبه فضولی پیدا کنه یا اصلا هنوز دلته که خرس قهوه ای باشی..

به هر حال خوشحالم که بازم می خونمت حالا به هر عنوانی :)

eli دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 15:54 http://u20i.blogfa.com/

سلام مریمی. زیارتت قبول . ایشالا زود به زود قسمتت بشه
قسمت ما ایشالا .
وااااااااااااااااااااای دلم نخود کیشمیش خواس

زهرا دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 15:46 http://halnevesht.blogfa.com

سلام مریم جان زیارت قبول
قطعا خوشم گذشته دیگه؟

علی (اندیشه پارسی) دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 15:28 http://1kas.xzn.ir

سلام
سفر بخیر
معلومه سفر خوبی داشتید چون وقتی یه سفر به کسی خوش بگذره لحظات آخرش به هر نحوی باشه بد میگذره، این برای من خیلی زیاد تجربه شده.
خدا رحمت کنه اون فامیلتون که به رحمت خدا رفتند.

خسته نباشید، استراحت کنید و با انرژی برگردید، زندگی با همین چیزاش قشنگ میشه چون بعدا همه اینها میشن خاطراتی زیبا

بانو دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 13:27 http://1bano.blogfa.com

رسیدن به خیر مریم
زیارت قبول
خدا بنده خدا رو رحمت کنه روحش شاد
من پایه ام فریاد بزنیم :|

مارال و آلنی دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 10:41 http://maraloalni.blogfa.com

رسیدن بخیر و زیارت قبول. من این تجربه چمدون به دست بودن رو خیلی تجربه کردم خیلی سختهولی اشکال نداره یه روز استراحت کنی همه اش یادت میره. ایشالا در عوض سفر حسابی خوش گذشته باشه.

hiva دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 08:31

منم با محدثه موافقم.
زیارت قبول، انشاالله که سفر خوبی بوده برات.

شاخه نبات دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 04:37

أاااااااااااََ....
زیارت قبول ....
تابلوام مبارک....

محدثه دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 03:14 http://www.dare-gooshi.blogfa.com

خب به نظرم به زیارت امام رضا می ارزیده همه این سختیا :)
زیارت قبول

لی لی دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 03:14 http://tamabozorgshim.niniweblog.com

marayam jan ba ejazat linket kardam

لی لی دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 02:47 http://tamabozorgshim.niniweblog.com

با همه این تفاسیر زیارت قبول

دزی دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 02:32

الان دیدم جواب کامنت قبلیمو. خیلی خوشحال شدم که تا اونجا بودی دیدیش.

میترآ دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 02:29 http://mitra-1993.blogfa.com

رسیدن بخیر! :)
زیارت هم قبول! :)

دیبا دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 00:29

سلام بانو جان.زیارتت قبول.
چه خاطره هایی بودااا.
تو قطار که نمیشه خوابید وای کابوسی اون صندلیاش.
خوبه والا !!نه به اون موقع که آتشکار پنج شش سال اکران نمیکردن
نه به این که تو قطار با اون طیف متنوع آدما نشون میدن
ما که سر در نمیاریم از کاراشون

دزی یکشنبه 13 مرداد 1392 ساعت 21:25

الهی بمیرم چقدر سخت بهت گذشته. امیدوارم عوضش رفتنی و در طول مدت مسافرت بهت حسابی خوش گذشته باشه.
راستی چرا قطار درجه یک نگرفتید؟ الان که خیلی قطارهای خوبی برای مشهد گذاشتن.
حسابی استراحت کن و زود بیا.

سارای یکشنبه 13 مرداد 1392 ساعت 19:07 http://zane30sale.blogsky.com

سفر خاطره انگیز :))
حالت جا اومد از سفرت تعریف کن
خبر فوته ناراحتم کرد کیه که مهمم بوده؟ :(
زیارتت قبول عزیزم

سپیده یکشنبه 13 مرداد 1392 ساعت 18:55 http://sepideh.rohani@gmail.com

خب بعد از همه اینا،زیارتت قبول

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد