Fingerprints

Fingerprints

[Our FINGERPRINTS won't fade from the lives that we touch]
Fingerprints

Fingerprints

[Our FINGERPRINTS won't fade from the lives that we touch]

تکیه بر کعبه بزن...



جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد

بی تو چندی ست که در کار زمین حیرانم
مانده ام، بی تو چرا باغچه مان گل دارد؟

شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده، زمین شوق تکامل دارد

جمکران نقطه ی امید جهان شد که در آن
هرچه دل، سمت خدا دست توسل دارد

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها
تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد...

سید حمید رضا برقعی
طوفان واژه ها

(این آخرین عکس از کوچه ی مورد علاقه ی من با چراغونی های خاطره انگیزه. امسال دیگه توش خبری نبود. ساکت و خاموش...)

پ.ن: برای دوستی که دنبال نوشته ی پارسال من بود... (+)
نظرات 3 + ارسال نظر
مریم شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 22:41

یک نفر شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 10:34 http://1kas.xzn.ir

سلام
عیدتون مبارک
اتفاقا ما شب نیمه شعبان از این کوچه گذر کردیم و خاموشیش خیلی به چشممون اومد، کلا امسال چراغونیهای سطح شهر خیلی کم بود :-(

چه بد...

بوسه ی زندگی جمعه 23 خرداد 1393 ساعت 10:27 http://kisslife.blogsky.com

سلام . عیدت مبارک مریم

خواستم بگم این عکس قبلن دیدم ، فکر میکنم تو وبلاگت که دیدم زیرش توضیح دادی!

کوچه ما هم ساکت بود ، چراغونی هم نداشت ، جز یک عروسی که تو خیابون میرقصیدن خبری نبود!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد