Fingerprints

Fingerprints

[Our FINGERPRINTS won't fade from the lives that we touch]
Fingerprints

Fingerprints

[Our FINGERPRINTS won't fade from the lives that we touch]

تکیه بر کعبه بزن...



جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد

بی تو چندی ست که در کار زمین حیرانم
مانده ام، بی تو چرا باغچه مان گل دارد؟

شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده، زمین شوق تکامل دارد

جمکران نقطه ی امید جهان شد که در آن
هرچه دل، سمت خدا دست توسل دارد

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها
تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد...

سید حمید رضا برقعی
طوفان واژه ها

(این آخرین عکس از کوچه ی مورد علاقه ی من با چراغونی های خاطره انگیزه. امسال دیگه توش خبری نبود. ساکت و خاموش...)

پ.ن: برای دوستی که دنبال نوشته ی پارسال من بود... (+)

...

چه شب ها که زهرا، دعا کرده تا ما

همه شیعه گردیم و بیتاب مولا


غلامی این خانواده، دلیل و مرادِ خدا بوده از خلقت ما

مسیرت مشخص…امیرت مشخص


مکن دل دل، ای دل

زن دل به دریا


که دنیا…که دنیا…که دنیا…به خسران عقبی، نیرزد

به دوری ز اولاد زهرا نیرزد…


و این زندگانیِ فانی…جوانی…خوشی های امروز و اینجا…

به افسوس بسیار فردا…نیرزد



بشنوید...


(+)