Fingerprints

Fingerprints

[Our FINGERPRINTS won't fade from the lives that we touch]
Fingerprints

Fingerprints

[Our FINGERPRINTS won't fade from the lives that we touch]

کشتی منو!

تا وقتی داشتیم فیلمای بچگی پسر داییم و جوونی فامیل زن داییم (که فامیل شوهر من هم هستن) می دیدیم، همه چیز خوب و شیرین و خاطره انگیز بود. ولی وقتی رسید به فیلمای خونه ی آقاجون، به حیاط و حوض و سفره و مهمونی، به بچگی ها و مانتوهای بنفش اپل دار و سیبیل و پیژامه، به چهره ی آروم و نورانی آقاجون و مجلس گرم کنی بابا... من ریختم به هم. لبم می خندید و چشمام دو دو می زد...دلتنگ بودم و نبودم...می خواستم و نمی خواستم...تلخ و شیرین... فیلم ها بی رحم ترین قاتل های بشرن!

گذرگاهی به نام زندگی

هیجده نوزده ساله که بودم، همون زمانی که فکر می کردم دنیا رو می شه با یه لبخند عوض کرد، یه سررسید داشتم که پر بود از تاریخ تولد. گاهی حتی توی یک صفحه اسم بیشتر از سه نفر آدم رو نوشته بودم. همه توی سررسید من جا داشتن! همه یعنی هرکسی که به نوعی، حتی خیلی خیلی نامحسوس با زندگی من در ارتباط بود. زن و مرد هم نداشت برام. یادمه حتی یه بار به پسرخاله م، که سال تا سال نمی بینیمش و کلا خیلی از ما بهترونه!، تکست زدم و تولدش رو تبریک گفتم. و خوب...الان که بهش فکر می کنم می خوام سرمو بکوبم تو دیوار از بس که حس حماقت بهم دست می ده!
از یه جایی به بعد ولی فهمیدم رو همه نمی شه اسم دوست گذاشت. بعضیا فقط یه آشنای قدیمی ان. به همه نمی شه گفت فامیل. بعضیا فقط نسبت خونی با آدم دارن. فهمیدم بعضیا رو باید بیشتر توی زندگیت راه بدی. بعضیا رم باید از پنجره پرتشون کنی بیرون! بعضیا یه دوره ای عزیزن و بعد تاریخ مصرفشون می گذره از بس که باهات ناسازگار می شن. بعضیا می شن آفت زندگیت.و بعضیا به طرز عجیبی جاشون رو توی زندگیت باز می کنن.
اصن می دونین چیه؟ زندگی همون سیبی ه که هزارتا چرخ می خوره تا بیاد پایین! هیچوقت نمی تونی بگی این آدمی که امروز برام مهمه فردا هم تو زندگیم هست یا نه!


پ.ن: هنوزم تاریخ تولد ها رو دارم. اما خیلی انتخاب شده تبریک می گم!
پ.پ.ن: تا به حال موسیقی وبلاگ کسی دیوونه تون کرده؟! (+)