ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
1. حسابی سرم گرم شده. صبحا از کله ی سحر که سین میره سرکار بیدارم تا ساعت دوزاده یک نصفه شب. دیگه نه ظهرا می خوابم، نه زمان زیادی توی اینترنت میام، نه از خونه بیرون می رم! شده م جزوی از فرش اصلا! :))) یه وقتا انقدر سرم گرم نمد بازی می شه که زمان یادم می ره. سر بلند می کنم و می بینم غروب شده. خلاصه یه همسر بی سر و صدا و مظلومم که کاری به درس خوندن شوهرش نداره و فقط یه ساعت یه بار یه میوه ای، آبمیوه ای، چایی ای چیزی می ده بهش و دوباره برمیگرده سر دوخت و دوزش! :دی راسشو بخواین قرار شده توی بهمن ماه زن داییم شوی مانتو بذاره (خودش داره می دوزه) و اون گوشه کنارا هم من و دخترخاله الی کارای نمدیمون رو بفروشیم ^_^ واسه همینه که من یوهو انقدر آلوده ی این کار شدم. ولی کیف داره. بی نهایت کیف داره. به محض اینکه قیمت گذاری روی کارامون بشه، صفحه فیض بوقیمون رو عمومی می کنم تا اگر کسی کاری خواست ، سفارش بده. منتظرش باشین
2. سه شنبه سالگرد عروسیمون بود. جالب اینه که من انقدر درگیر این کارهای نمدی شده م که اصلا یادم نبود! ولی امسال سین عجیب یادش بود :)) (برعکس پارسال که من کادو هم خریده بودم و ایشون کلا در عوالم دیگری به سر می بردن :دی) خلاصه از یه هفته قبل سه شنبه رو مرخصی گرفته بود که با هم بریم خوش گذرونی. مام صبح پاشدیم (بخوانید لنگ ظهر)، صبحونه خوردیم، من ظرفای دیشب رو شستم، لباس گرم برداشتیم و زدیم به جاده چالوس، به سمت رستوران ارکیده. (کیلومتر دوازده) آقا به حدی این جاده ی پاییزی زیبا بود، به حدی زیبا بود ، که می خواستی گریبان بدری، جیغ زنان سر به بیابون بذاری!! :)) هوا که ابر بود، نم بارون که می زد، این درختام هزارتا رنگ بودن. بعدم که از رستوران ارکیده هرچی بگم کم گفتم بس که غذاش خوب بود و محیطش خوشگل بود. البته - به علت معیارهای تا سقف چسبیده ی من در رضایت از کارکنان - رفتار پرسنلش رو نمی پسندیدم زیاد. یعنی بد نبودن ها! ولی بهتر هم می تونستن باشن. بگذریم... بعد از ناهار جاده رو یه ساعتی ادامه دادیم و حسابی پاییز دیدیم و تو یه فضای بکر پاییزی هم هی عکس انداختیم
(ما دوتا + بقیه عکسها: * - * - * )
3. خیلی وقت بود که دلم یه عطر خوب می خواست. همه ی عطرایی که داشتم تکراری شده بودن و به غیر از بادی اسپری ام، نسبت به همه شون حساس شده بودم. کلا من تحمل بوی زیاد ندارم و سریع سرم درد می گیره. خلاصه همون سه شنبه که از چالوس برمیگشتیم، یه سر به هایلند آرژانتین زدیم. کلی عطر بو کردیم و قیمتا رو بالا پایین کردیم و در نهایت من عطر دلخواهم رو پیدا کردم. اما از اونجایی که تجربه ثابت کرده هایلند خیلی گرون فروشه، چیزی نخریدیم تا بیایم قیمت هاش رو با چاره و لیلیوم وعطر نت مقایسه کنیم. عطر من رو فقط لیلیوم داشت که با وجود اینکه گرون تر از چاره و عطرنت عرضه می کرد، چهل و خرده ای از هایلند ارزون تر بود!!! این شد که من ایشون رو سفارش دادم برام بیارن :
می دونین من از مشتری های چاره م. چون خیلی جنساش تنوع داره و چیزای خوبی هم برای فروش می ذاره. کلا سایت معتبریه. اما هزینه ی ارسال می گیره و معمولا هم یک هفته زمان می خواد برای تحویل. لیلیوم هزینه ارسال نداره و یکروزه جنس رو برات میاره. تازه وقتی آقای پیک زنگ در رو زد و من رفتم پایین، دیدم توی بسته ش به غیر از عطرم و فاکتورش، یه مجله ی همشهری جوان هم هست ^_^
می دونین؟ یه کارایی هزینه ی کمی دارن اما انقدر تاثیر خوبی می ذارن که چندین برابر هزینه رو برمی گردونه. من برای مجله هه خیلی ذوق کردم. با اینکه خودم می تونستم برم سر خیابون و بخرمش! ولی اینطور غافلگیرانه و غیر منتظره واقعا چسبید :)
4. توی این شماره مجله همشهری جوان (آذرماه) یه ماجرای واقعی نوشته بود از پسر بچه ی 5 ساله ای که مبتلا به سرطان خون ه و تنها آرزوش این بوده که لباس بتمن بپوشه و بره توی شهر. یه موسسه ای توی آمریکا به اسم (یه آرزو کن) به پدر این بچه کمک می کنه که پسر سرطانیش رو به آرزوش برسونه. جوری که با همکاری پلیس و با یه هزینه ی سنگینی کل شهر تعطیل می شه تا به محض خروج این پدر و پسر از فروشگاه (با لباس بتمن) یه لامبورگینی بیاد و سوارشون کنه و ببردشون به جایی که باید یه زنی که کلی بهش باروت بسته بودن نجات بده!! مردم هم خوشحال، تا این خبر رو شنیده بودن پلاکارد نوشته بودن و روزنامه ساخته بودن و با کلی ذوق و شوق رفته بودن توی خیابون تا ازشون حمایت کنن.
می دونین من واقعا بغضم گرفت. اینا واسه بچه ها و آرزوهاشون چیکار می کنن، ماها چه جوری با یه بچه ی مریض برخورد می کنیم و مثل گوشت قربونی از اینور به اونور پاسش می دیم...
5. حسن ختام این پست دراز(!) هم دو تا عکس خیلی بی ربط :دی
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش...کلا اصلش در وسائلش جریان داره :)))
توی پارک ملت، کنار دریاچه، بغل کافی شاپ هم دست از سر فیس بوک برنمی داره :)))
ممنونم عزیزم :) به همچنین
rilakkuma رو این کیف زرده که خرس داره نوشته منم نمیدونم چیه شاید اسمشه!!
آهاااااان :))))
من عااااااااااشق rilakkuma هستمممممممممم :)
چی هست؟
مریم از یاس رازقی ت چه خبر گلات خوبن؟
چکارشون میکنی زمستوناااا با سرماا
خوبن^_^
هوا که خنک شده شمعدونیا غرق گل شدن.
یاسمم خوبه. یه ماهی هست آوردمش تو پشت پنجره آشپزخونه. آفتاب نمی خوره و گل نمی ده ولی حالش خوبه. به نظرم خوابه :))
سلام
سالگردتون با تاخیر مبارک..
مریم جان توی فیس بوک چه آدرسی کارتو ببینیم؟ کاش تو وبلاگ هم میذاشتی..
سلام عزیزم
www.facebook.com/felt.mary
به دلایلی تمایل ندارم کارامو اینجا بذارم. نمی خوام باعث لو رفتن وبلاگم بشه. چون توی پیجم به اسم خودم کار می ذارم.
آقا و خانوم مبارکه !
ایشالا عروسیِ نی نی تون دعوت می کنین میایم می رقصیم ! به عنوان گیفت هم خرس نمدی می گیریم :آیکونِ یه هاله ی خوشحال و امیدوار به آینده !
:)) ایشالا ا ا ا ا :دی
تبریک
ازدواجتون چن ساله شد؟
(این شکلی که فرستادم هیچ ربطی به کامنتم نداره، خوشم میاد ازش)
خیلی هم شکلک زشتیه. من همش حس می کنم یکی مشت زده تو صورتش!
5 سال تموم شد :) البته اگر عقد کردگی رو حساب نکنی.
وای مریم من دنبال عطر خوب می گشتم. چه خوب که این سایتا رو معرفی کردی . می خوام برم یه دونشو سفارش بدم بدون بو کردن !! به نظرت احمقانه اس ؟ :D
مثلا این :
http://www.liliume.com/modules/oledrion/product.php?product_id=524
یا این :
http://www.liliume.com/modules/oledrion/product.php?product_id=524
:D
بعدشم که سالگرد ازدواجتون مبارک :)
نه اصلا ریسک نکن. همیشه عطری رو بخر که بو کردی. همییییشه
رستوران ارکیده ی کرج رستوران گردانه. خب طبیعتا اصلا به صفای جاده چالوس نمیرسه اما خب از نظر غذا مث همونه و غذاش خوبه. بالای مهستان یه فضای بزرگی هست که قبلا یه رستوران گردان دیگه بوده ی سالی هست ارکیده اومده.
من اصلا به زحمتت راضی نیستم. اما اگه برام میل کنی ممنون میشم.
راسی بگو از کجای تهران پارچه ش رو میخری شاید خواهرم بتونه بره برام بخره.
منم خیلی مطالعه م کم شده. بیشتر شبا کتاب میخوندم که خونه ی جدید بالای تخت چراغ نداره اینه که کتاب خوندم تعطیل شده تقریبا. باید فکر چراغ مطالعه باشم
یه آدرس ایمیل به من بده نسیم.
ای جانممممم عکسای پاییزیت که بازم دلمو آب کرد ^_^
سالگردتونم مبارک عزیزم ایشالا یه عمر کنار هم باشید ... شاد و عاشقونه
ممنونم مونا جون :*
جااااااانم،خوشحالم برای همه ی این حساااای خوبِ خوووووب...همیشه خوب بااااش مریمم..سالگردتونوم با خیلی تاخیر مباااارک..
منم فیسبوک ندارم یه فکری به حالم بکن لدفااااا:(((
بذار یکم عکسا جمع بشن با هم براتون ایمیل می کنم.
سالگرد ازدواجتون رو تبریک می گم :)))
خنده داره؟ :دی خوبه من به سالگرد ازدواج شما بخندم؟ :دی
مبارکه این روز خاطره انگیز!
منم فیس بوک ندارم برای منم زحمت بکش ایمیل کن
بعد یه سوالی کی قیمت میذاره؟
این آخری عکس خودته؟کی گرفته؟نیل!
آدرس ایمیلت رو بذار عزیزم.
خودمم. سین گرفته.
چه پست خوبی ! پر از زندگی !
^_^
با چند روز تاخیر ، سالگرد ازدواجتون مبارک
مرسی ندا جون ^_^
مرسی مریم







پستت حال خوبی بهم داد همینجوری
اولا که خوش به حالت. من احتمالا بیخیال این نمدیها میشم چون کلن در کار دوخت و دوز دقیق و ماهر نیستم
دوم که ارکیده پاتوق ماست. شعبه ی دومش هم تو کرجه شهر خودمون. اونم خوبه. قلیونهاشم خوبه که حدس میزنم اهل دود و دم نباشی
سوم که اگه خواستی از کارات رونمایی کنی توی وبتم یه پستی بزار. بلخره فیس بوک ندارها! هم دل دارن
چهارم یادمه قبلا همشهری جوان خون ِ خوبی بودی. من هنوزم میخونم. البته به روز نیستم. ولی خیلی دوسش دارم
پنجم افکتی که به عکست دادی رو خیلی دوس داشتم. میشه اگه از نت دانلودش کردی ادرسشو بدی؟
ششم. کاش ما هم برای ارزوهای دیگران کمی تلاش میکردیم.
هفتم. خواهشا زودتر پست بزار.
اره تو سایتش دیدم که شعبه کرج هم داره. اونم به باصفایی چالوسش هست؟
کار با نمد خیلی دقت و حوصله می خواد. یه وقتا از کار زیاد چشمام و پشتم درد می گیره. ولی نتیجه ش رو که می بینم خستگیم در میره.
من توی فیس بوک پیج ساختم. به یه دلایلی را دستم نیست توی وبلاگم کارا رو بذارم. ولی هروقت خواستی بگو عکساشون رو واست ایمیل می کنم.
کلا دیگه زیاد مجله نمی خونم. مطالعاتم خیلی کم شدن متاسفانه :(
افکت ها با اینستاگرام هستن. نرم افزار اندرویدی موبایل.
چشم سعی ام رو می کنم. ولی واقعا گرفتارم.
http://raaya.blogfa.com/post/27
این پست به گزارش اون پسر بچه سرطانی ربط داره :)
چه خوب بود ^_^
سلام
سالگرد ازدواجتون مبارک، ان شاء الله سال خوبی پیش رو داشته باشید و سال آینده هر دو تاتون سالگرد یادتون باشه و همدیگه رو غافلگیر کنید.
کادوتون مبارک، راستش من نمیدونستم برای تست بوی ادکلن اصل باید کجا برم، هر جا رفتم و عطری بو کردم وقتی بعد اصل عطر پیدا کردم کلی خورد تو ذوقم، ممنون از معرفی هایلند.
خدا شمارو برای آقای سین و آقای سین برای شما نگه داره و سالهای طولانی این روز قشنگ جشن بگیرید.
برای بو کردن برید هایلند ولی نخرید :))
ممنونم. شاد و سلامت باشید.
به به چه پست پر انرژی
کلی دلم همه چی خواست
همیشه شاد یاشین:)
راستی منم خیلی دوست دارم عطر استفاده کنم ولی مثه شما سریع سرم درد میگیره
این عطری که گرفتی بوش سرده؟؟
تلفظش رو یه فارسی مینویسی برام
آره خنکه ولی خیلی ملایمه. یه جورایی خنک و شیرینه.
In the mood for love (tender)
ferre
فِرِه
سالگرد ازدواجت مبارک مریم جون هنرمندم
خوش بحالت که انقد هنرمندی
من علاقه دارم ولی استعداد نه
توی فیس بوک واسه کارات خیلی ذوق میکنم
تو که امتحان نکردی ببینی استعداد داری یا نه. امتحان کن خوب ^_^
چند وقته احساس میکنم دلم برا خرس قهوه ای تنگ شده.یکمی انگار دیگه خرس قهوه ی نیستی! :(
تغییر احتناب ناپذیره :)
من کلا این روزها فقط دارم بهت حسودی میکنم :((( اصن پستت حسادت برانگیز بود از اول تا اخرش :((( دیگه عاشقتم :)) :*
:)))) خوبه منم به تو حسودی کنم؟ به قلمت، به عکاسیت، به اون تصویرگری های خوشگلت، به قیافه ت و اون خنده خاصت؟ خوبه؟ به تیپت حسودی کنم مثلا؟ :))
این عطری که انتخاب کردی رو من چند وقتی هست دارم و واقعا بوی خاص و عالی داره. من خیلی دوسش دارم. امیدوارم تو هم خوشت بیاد.
خیلی خوبه. واقعا دوسش دارم.
Maryam jan ,show manto khalat kei hast?
mishe ax bezay az manto ha
mishe lotf koni address bedi
باید از زن دایی م بپرسم. اگر خواست اعلام عمومی بکنه حتما اینکارو می کنم.
حسابی خوش گذشته بهتون این هفته
سالگردتونم مبارک باشه
:-*
خیلی خدا رو شکر :)
مرسی عزیزم.
سلام
از شما دعوت میکنم لیستی از کتابهای پیشنهادی خودتان را در وبلاگ تان بگذارید و لینک آن مطلب را در وبلاگم بگذارید تا به اسم وبلاگ خودتان در وبلاگ "کتب پیشنهادی به انتخاب وبلاگ نویسها" منتشر شود
برای اطلاعات بیشتر به این وبلاگ مراجعه نمایید
با آرزوی موفقیت و سلامتی
سالگرد ازدواجتون مبارک :)
عطر خوش بوت مبارک :)
موووچکرم :***
پستت رو خوندم. جالب بود. توش شور زندگی جریان داشت :)
خوشبخت باشین عزیز.
ممنونم :)