نمی دونم شماهام اینجوری هستین یا نه. ولی من وقتی کسی رو خیلی دوست دارم یک لحظه هم نمی تونم به مرگش فکر کنم. می دونم که مرگ حقه و همه مون آخر عاقبتمون یکیه. ولی من اگر به مرگ عزیزانم فکر کنم احساس می کنم توی ذهنم بهشون خیانت کرده م! خیانت کرده م که دنیا رو بدون اونا تصور کرده م...
حالا از سر شب حالم بده. سر یه شوخی مسخره با خواهرم. سر اینکه می خواد یه جراحی زیبایی انجام بده که من اصلا دلم بهش نیست (کلا من با جراحی زیبایی مشکل دارم!). سر اینکه شوخی رو کش داد و گفت اگه مردم تو ها.نـ.ـیه رو بزرگ کن!
نکنین از این شوخیا با من! نکنین!
آخ گفتی ها یعنی دیوانه کنننده ترین و زجر دهنده ترین خبر همین مرگ عزیزان
می دونی وابستگی و علاقه زیاد باعث به وجود اومدن این حس می شه :(
نمیدونم چرا،یکی دیگه هم میخواست بده نشد...
ولی من فکر میکنم:(((
به منم حس خیانت دست میده حتی
اما فقط میخوام بدونم میتونم دووم بیارم یا نه. همیشه هم بعدش نشستم گریه کردم و با خودم گفتم وای نه ... خدایا نه من نمیتونم. :(((((((((((((
اینکه عین شکنجه س که :))
اه اه...انقده بدم میاد بعضیا جواب کامنت نمیدن
اوا خاک عالم. من که جواب همه رو می دم :|
ببین من هرچی بهت ایمیل می زنم بهت نمی رسه. آدرست رو یه بار دیگه بده
نیستی خانوم خانوماااا؟؟خواهرت خوبه؟
یکم سرم شلوغه. آره خوبه هنوز عمل نکرده. خیلی نگرانم
ممممم
خوبی ؟نمد سازی به کجا رسید؟بابا خسته شدی چقدر کار میکنی
چه کنیم دیگه :دی
من حرفی ندارم! فقط اومدم نیگات کنم و برم.
نگاه به نامحرم؟ دختر مردم؟ شیب؟ :|
اصلا هم لوس بازی نیست. خب واقعا دردناکه شنیدن همچی حرفی
کاملا حق داری
سلام...وای منم گاهی فکرمیکنم مثلا یکی از اعضای خانوادم مرده و من فورا سعی میکنم ذهنمو منحرف کنم...همیشه هم باخودم میگم اگه این اتفاق بیوفته باید خودمم خودکشی کنم....
فیض بوک فیله و من فیل بشکن ندارم. عکس نمد رو چشم انتظارم...!!!!
چشم جشم. همین الان :*
اخ دیگه نگو.... منم تصمیم دارم دماغم عمل کنم...اگر مردم هلن رو تو بزرگ کن...
اما جدای از شوخی من که قشنگ میشینم گریه میکنم....کاش خدا این قضیه رو جور دیگه ای قرار میداد
درکت میکنم مریم ، سعی کن به سلامتیش فکر کنی ، اینکه با موفقیت انجام میشه !
بنظر من تموم آدما یک پازل گمشده ای دارن که دنبالش می گردن و دنبال همه چیز میرن ولی بازم دلهره دارن در صورتی که اون خداست.اگه یکم به این فکر کنیم تو این دنیا اومدیم چکار تمام مشکلاتمون حل میشه
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانشآموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند