Fingerprints

[Our FINGERPRINTS won't fade from the lives that we touch]

Fingerprints

[Our FINGERPRINTS won't fade from the lives that we touch]

این رژهای صورتی دخترانه را...؟!


وقتی تو نیستی در و دیوار خانه را...
ملّافه هــای گلبهـــی چارخانه را....

حتّی کتاب حافــظ و گلدان روی میـز
روبان و گوشواره و موگیر و شانه را...

وقتی قرار نیست بیایی برای کـی
این روژهای صورتـی دخترانه را؟...

اصلا خودم در آینه کوتاه مـــی کنــــم
موهای خیس ِ ریخته بر روی شانه را

با گریـه پاک مــی کنم از روی صورتم
این خطِ چشم مسخره ی ناشیانه را

من، جوجه فنچ کوچک تنها، بدون تو
دیگر چطور گـرم کنـــم آشیانـــــه را؟

یک روز با تو من همۀ شهر را... ولی
حالا که نیستی در و دیوار خانه را...

پانته آ صفایی




پ.ن: به یاد تمام دل نگرانی های بیست سالگی...