Fingerprints

Fingerprints

[Our FINGERPRINTS won't fade from the lives that we touch]
Fingerprints

Fingerprints

[Our FINGERPRINTS won't fade from the lives that we touch]

انا قتیل العبره

کاشکی اون مَرده بودم که یه چرخ کهنه گذاشته بود جلوش و کفشای پاره رو صلواتی می دوخت...

کاش اون پیرزنی بودم که تنها گوسفند توی خونه ش رو قربونی می کرد و کبابش می کرد برای زائرا...

کاش اون دستی بودم که تند و تند چایی زغالی می ریخت برای خسته های راه...

کاش اون پایی بودم که زخم شده بودم، تاول زده بودم توی سنگلاخ ها...

کاش پرچم سبز یا حسین بودم تو دست یه پسر بچه که قدش از همه ی آدم های دور و ورش کوتاه تره...

کاش زیر اندازی بودم که یه تن خسته رو پناه می ده...

کاش اونجا بودم...

به هر بهانه ای...

به هر شکلی...


صل الله علیک یا قتیل العبرات*


* یکی از معانی عبارتی مثل «انا قتیل العبره» این است که من کشته رحمت هستم یعنی به شهادت رسیدم تا جامعه اسلامی با اشک ریختن بر من لبریز از رحمت گردد و دل ها نرم و با یکدیگر مهربان گردد. 

مرحوم مجلسى در معناى این جمله مى‏فرماید: منظور این است که «هیچ مؤمنى به یاد من نمى‏افتد مگر این که گریه مى‏کند یا بغض، گلوى وى را مى‏گیرد»

خبر، کوتاه بود...

بالای یک ساختمان دو طبقه، روی یک پارچه بزرگ، روی عکس محوی از آدم های سیاه پوش با سربندهای سبز که دست هاشان برای سینه زنی بالا رفته، با فونت درشت نوشته:


یا اهل العالم،

قُتل الحسین، 

بکربلا عطشانا.


دلم زیر و رو می شود...




* عطشانا! ...