برام نوشته: چقدر تو خودتی...
و نمی دونه یه عمر تلاش کردم لااقل اینجا، توی نوشته هام خودم باشم. نمی دونه که کامنتش بهترین کامنت عمر وبلاگ نویسی م بوده! نمی دونه چقدر برام ارزش داره...
من سر جا به جایی و تغییر اسمم از براون بر، خیلی بهم فشار اومد. مثال ملموسش برای دوره الان اینه که یکی یه پیج اینستاگرام خیلی پر فالوور و معروف داشته باشه، اما به خاطر یه سری مصالح پیجشو ببنده و بره یه جای دیگه گمنام و بی سر و صدا دوباره پیج بزنه. من اومدم اینجا چون دیگه تو وبلاگ قبلیم نمی تونستم راحت باشم. و اینجا تا یه مدتی خیلی راحت بودم تا اینکه... بگذریم!
ولی همچنان سعی میکنم به روی خودمنیارم که یه کسایی اینجا هستن که باید جلوشون دست به عصا بود و تا خون در رگ ماست، نوشتن رسالت ماست! :دی
من فکر میکردم پشم های نو مبارک بهترین کامنت عمر وبلاگ نویسی بوده باشه :))))) خیلی مسخره ام میدونم. الان ذوق مرگ شدمممم :**
ببین هیچ چیز جای اون کامنت رو نمیگیره. یعنی باورت نمیشه چه کسایی اون کامنت رو یادشونه
پس مجددا قربونت برممممممم :*********
عزیز دلییییییی