Fingerprints

Fingerprints

[Our FINGERPRINTS won't fade from the lives that we touch]
Fingerprints

Fingerprints

[Our FINGERPRINTS won't fade from the lives that we touch]

شب مادربزرگی

یک وقت ها هم باید دمپختک بار گذاشت. که مجبور شوی سری به شیشه های ترشی چند ساله ات بزنی! دامن گلی هم بپوشی حتی. موهات را هم یک وری ببافی و روی شانه بیاندازی. سر سفره ماست هم باشد لابد. با برگ های صورتی گل سرخ. سالاد شیرازی؟ ریحان؟ دوغ حتی؟ اصلا هرچه کلاسیک دارید بریزید وسط سفره. امشب "شب مادربزرگی" ست. می خواهم برای یک بار هم که شد مادربزرگی دلبری کنم!



پ.ن: عکس از آرشیو وبلاگ قبلی - یادگاری متین آباد