Fingerprints

Fingerprints

[Our FINGERPRINTS won't fade from the lives that we touch]
Fingerprints

Fingerprints

[Our FINGERPRINTS won't fade from the lives that we touch]

میخاره!

دکتر گفت: "خوب عزیزم حالت خوبه؟ مشکلی نداشتی تو این مدت؟" و در حالی که انتظار داشت بگم نه همه چیز خوب بود، از پشت میزش بلند شد و اومد سمتم. اما من همینطور که به پهلو دراز کشیده بودم و منتظر بودم که صدای قلب بچه رو چک کنه گفتم: "چرا داشتم! از خارش مردم :| " 

بله. قر و اطوار جدید در دو هفته گذشته خارش در حد مرگ بوده :)) دست و پا. یعنی پاها کم ورم داشت، انقدر خاروندمش که به جای کفش اگر کارتن موزی هم بخوای بهم بپوشونی عمرا جا بشه :)))) خدا نصیب گرگ بیابون نکنه. بدتر از اون قرص ضد حساسیتیه که دکتر داده و به شدت خواب آوره! یعنی کم روزا ملنگ بودم، اینم میخورم مثل سوسک چار دست و پا به هوا می افتم تو رختخواب :)) اینطور بگم که  اگر کسی می تونست از خواب برق تولید کنه، الان خونه ی ما می شد نیروگاه برق!


دیگه زمان زیادی نمونده. چیزی دور و ور بیست روز. و من هنوزم از خودم می پرسم اگر سین اینهمه دلش بچه نمی خواست، هیچوقت خودم به فکرش می افتادم؟ و همچنان برای این سوال جوابی ندارم. شاید بهتر باشه جواب بعضی از سوالات رو موکول کنم به چند ماه دیگه. حتی اگر جوابش چندان راضی کننده نباشه...